چپ بستن، مخالفت کردن. (آنندراج) (ناظم الاطباء). اعتراض کردن. (ناظم الاطباء). مخالف یا دشمن بودن. (فرهنگ نظام). - چپ افتادن باکسی، کینه از وی بدل گرفتن. با او بد شدن. دشمن شدن با وی: از چشم هوس عیش و طرب افتاده است با راست روان زمانه چپ افتاده است. ظهوری (از آنندراج). ، مکاری ورزیدن. (آنندراج). حیله بکار بردن. (ناظم الاطباء) ، در طرف چپ افتادن چیزی. (فرهنگ نظام). برگشتن بطرف چپ: با حریفان همه درساخته غیر از با ما کشتی ما و تو افتاده همین تنها چپ. شفایی (از آنندراج). رجوع به چپ بستن شود
چپ بستن، مخالفت کردن. (آنندراج) (ناظم الاطباء). اعتراض کردن. (ناظم الاطباء). مخالف یا دشمن بودن. (فرهنگ نظام). - چپ افتادن باکسی، کینه از وی بدل گرفتن. با او بد شدن. دشمن شدن با وی: از چشم هوس عیش و طرب افتاده است با راست روان زمانه چپ افتاده است. ظهوری (از آنندراج). ، مکاری ورزیدن. (آنندراج). حیله بکار بردن. (ناظم الاطباء) ، در طرف چپ افتادن چیزی. (فرهنگ نظام). برگشتن بطرف چپ: با حریفان همه درساخته غیر از با ما کشتی ما و تو افتاده همین تنها چپ. شفایی (از آنندراج). رجوع به چپ بستن شود
مخفف پس افتادن. عقب ماندن. بدنبال افتادن: چونکه گله بازگردد از ورود پس فتدآن بز که پیش آهنگ بود. مولوی. ، بازگشتن مریض به مرض پس از آنکه رو به بهبود نهاده بود. رجوع به پس افتادن شود
مخفف پس افتادن. عقب ماندن. بدنبال افتادن: چونکه گله بازگردد از ورود پس فتدآن بز که پیش آهنگ بود. مولوی. ، بازگشتن مریض به مرض پس از آنکه رو به بهبود نهاده بود. رجوع به پس افتادن شود
کنایه از فریب و دغا دادن باشد. (برهان) (انجمن آرا) (آنندراج). فریب دادن. (ناظم الاطباء). غدر کردن. (فرهنگ نظام) : گریبان گیر و اینجا کش مرا گر تو بخواهی خوش تو صیادی و ما صیدت چگونه چپ دهی ما را. مولوی (از انجمن آرا). ، ترک کردن و واگذاشتن. (برهان) (ناظم الاطباء). طرح کردن. (برهان) (فرهنگ نظام). طرح دادن. (انجمن آرا) (آنندراج) (ناظم الاطباء). دور کردن. (ناظم الاطباء). رد کردن و نپسندیدن. (امثال و حکم دهخدا). ترک دادن. (انجمن آرا). (آنندراج) : بسیار نگه کرد چپ و راست دلم چپ داد بتان را و ترا خواست دلم. نظامی (از انجمن آرا). کجا بودی تو ای گلبرک خندان راست گو امشب که چون چپ داده ای امروز گلبویان رعنا را؟ میرخسرو (از آنندراج). ، وصله کردن. (ناظم الاطباء)
کنایه از فریب و دغا دادن باشد. (برهان) (انجمن آرا) (آنندراج). فریب دادن. (ناظم الاطباء). غدر کردن. (فرهنگ نظام) : گریبان گیر و اینجا کش مرا گر تو بخواهی خوش تو صیادی و ما صیدت چگونه چپ دهی ما را. مولوی (از انجمن آرا). ، ترک کردن و واگذاشتن. (برهان) (ناظم الاطباء). طرح کردن. (برهان) (فرهنگ نظام). طرح دادن. (انجمن آرا) (آنندراج) (ناظم الاطباء). دور کردن. (ناظم الاطباء). رد کردن و نپسندیدن. (امثال و حکم دهخدا). ترک دادن. (انجمن آرا). (آنندراج) : بسیار نگه کرد چپ و راست دلم چپ داد بتان را و ترا خواست دلم. نظامی (از انجمن آرا). کجا بودی تو ای گلبرک خندان راست گو امشب که چون چپ داده ای امروز گلبویان رعنا را؟ میرخسرو (از آنندراج). ، وصله کردن. (ناظم الاطباء)